4 استراتژی برای ساختن عادات موفق

 

عادت‌های مطالعاتی موثر، کلیدی برای یادگیری مهارت های IT و کسب مدارک معتبر هستند. Michael Aliotti  نظریات خود را برای ساختن عادت‌های قوی و با دوام با ما در مقاله ای به اشتراک گذاشته است.
چه می‌شد اگر می‌توانستید یک عادت مطالعاتی خوب بسازید و مطمئن باشید که دائمی خواهد بود؟ آیا کار های لازم برای عملی کردن این عادت را انجام می‌دادید؟ از آنجایی که در حال خواندن این متن هستید احتمالاً پاسخ شما به این سوال 'بله' است. در ادامه، چهار راهبرد مفید برای اطمینان از دوام عادت‌های مطالعاتی خود را به اشتراک می‌گذاریم.
درضمن اگر کتاب «عادات اتمی» نوشته جیمز کلیر یا «قدرت عادت» نوشته چارلز دوهیگ را خوانده باشید، احتمالاً با برخی از راهبردها و تکنیک‌های مورد بحث آشنا هستید. اگر هنوز هیچ‌کدام از این دو کتاب را نخوانده‌اید، به شدت پیشنهاد می‌شود آنها را مطالعه کنید.

استراتژی یک: آسان سازی هدف


هنگامی که یک عادت در حال شکل گیری است، بسیاری از ما در دام شروع کردن با اهداف بزرگ می‌افتیم. ما خیلی زود خود را برای چیزهای بیشتر از توانمان آماده می‌کنیم و این باعث ایجاد احساس خستگی و ناتوانی در استمرار می‌شود. به عبارت ساده، اگر ما تداوم نداشته باشیم، عادت‌های ما نیز دوام نخواهند داشت. پس چطور می‌توانیم مطمئن شویم که این مشکل پیش نمی‌آید؟
اگر اهداف آسان داشته باشید، نرسیدن به آنها غیر ممکن خواهد بود.
فرض کنید می‌خواهید شروع به دویدن کنید، اما هیچ‌وقت دونده خوبی نبوده‌اید. پس بهتر است با روزانه ده دقیقه پیاده‌روی شروع کنید. این کمک می‌کند که در نهایت به دویدن منظم بپردازید، زیرا می‌دانید که می‌توانید به طور پیوسته این کار را انجام دهید. شما می‌دانید که ده دقیقه پیاده روی کردن آنقدر آسان است که نمی‌توانید آن را انجام ندهید.هیچ بهانه‌ای وجود ندارد.
پس می‌توان گفت وقتی به شکل‌گیری یک عادت می‌پردازیم، پیوستگی کلیدی ترین عنصر است. هر چه یک رفتار آسان‌تر باشد، انجام آن راحت‌تر است. هر چه بیشتر یک رفتار را تکرار کنیم، بیشتر در ذهن جا می‌افتد. بعد از آن که عادت پیاده‌روی ده دقیقه را ایجاد کرده‌اید، می‌توانید آن را به ده دقیقه دویدن تبدیل کنید. به زودی، ده دقیقه به بیست، بیست به سی، و به همین ترتیب عادات قوی تری شکل خواهند گرفت.
پس، استراتژی اول برای ساخت یک عادت خوب، هدف گذاری آسان است. اهداف را به چیزهای کوچک تر تقسیم کنید، سپس به تکرار عادات کوچک بپردازید و از فوندانسیون تداوم برای انجام کار های بزرگتر استفاده کنید.

استراتژی دوم: آن را عملیاتی کنید


تصمیم گیری در مورد اینکه کدام عادت ها را شکل دهید، آسان است. اما بسیاری از ما در عملیاتی کردن عادت ها موفق نیستیم. برای عملی شدن یک عادت، باید بدانیم کی و کجا قصد داریم آن را انجام دهیم و به ویژه، چرا از ابتدا تصمیم به انجام این کار گرفته ایم.
اطلاع از زمان و مکانی که قصد دارید عادت خود را عملی کنید، ممکن است به این صورت باشد: "من هرروز هفته بعد از ساعت کاری در مسیر نزدیک خانه‌ام تمرین دوی سرعت خواهم داشت." جیمز کلیراین رفتار را "قصد پیاده سازی" می‌نامد. چرا که دو سیگنال رایج عادت‌های موجود ما را فعال می‌کنند: زمان و مکان. یک مطالعه در دانشگاه بات نشان داده است که افرادی که از این تکنیک استفاده می‌کنند، با اظهار آنچه قصد دارند انجام دهند مشخص کردن زمان و مکان انجام آن، احتمال ادامه دادن به عملکرد خود را 91 درصد افزایش می‌‌دهند
مهمتر از این که بدانید کی و کجا قصد دارید عادت خود را انجام دهید، مهم است که بدانید چرا این کار را انجام می‌دهید. مهم نیست چقدر عادت شما تکرار شده باشد، زمانی خواهد رسید که تمایلی به انجام آن نخواهید داشت. داشتن یک علت قوی برای اهداف و عادت ها، به شما کمک می‌کند تا در هر شرایطی ادامه دهید. مشخص کردن دلیل ممکن است به این صورت باشد: "من دویدن را انجام می‌دهم چون باعث می‌شود احساس سلامتی کنم و در بهبود کیفیت خوابم به من کمک می‌کند." این تفکر قدرتمند است زیرا شما همیشه انگیزه لازم برای انجام یک کار را ندارید. یادآوری دلیل کمک می‌کند تا ذهن شما از انگیزه به هدف منحرف شود.
به عنوان انسان‌، ما همیشه در متقاعد کردن خود برای انجام ندادن یک کار عالی هستیم. اما با بهره‌مندی از دومین استراتژی ساخت عادت های ماندگار و تبدیل کردن عادت‌هایمان به شکل عملی (دانستن کی، کجا و چرا) احتمال آن بیشتر است که در مواجهه با سختی ها به جلو حرکت کنیم.

استراتژی سوم: آن را لذت بخش کنید!


رفتار زمانی به عنوان یک عادت تلقی می‌شود که آن را با یک پاداش برای انجام آن رفتار ارتباط دهیم (باعث می‌شود احساس خوبی داشته باشیم، از آن لذت ببریم و...). بنابراین، منطقی است که رفتار بدون پاداش ماندگار نخواهد بود (حداقل برای مدت طولانی). به عبارت دیگر، اگر از عملی که انجام می‌دهیم لذت نبریم، تبدیل آن به یک عادت چالش‌برانگیز خواهد بود.
برای لذت بردن بیشتر از عادت دویدن خود، می‌توانید هر بار که به مقدار هدف خود دویدید، به خود پاداش دهید. به عنوان مثال، شاید از تماشای یک سریال تلویزیونی خاص لذت می‌برید. دانستن این که می‌توانید سریال مورد علاقه خود را بعد از دویدن تماشا کنید، باعث می‌شود شما دلیل کافی برای بلند شدن از صندلی داشته باشید و شروع به دویدن کنید. و این موضوع می‌تواند شما را به دویدن در روزهای بعد و بعد از آن ترغیب کند.
چرا این رفتار جواب می‌دهد؟ چون عادت‌ها یک حلقه بازخوردی به واسطه دوپامین هستند. انرژی دوپامین از انتظار ما برای دریافت پاداش می‌آید. هنگامی که حس می‌کنیم ممکن است پاداش بگیریم، بیشتر به انجام فعالیت ها ترغیب می‌شویم. پاداش می‌تواند هر چیزی باشد که از آن لذت می‌بریم. حتی چیزهای ساده مانند تیک زدن یک کار در لیست کار هایی که نیاز به انجام شدن دارند، به ما یک سرخوشی کوچک از دوپامین می‌دهد!
در ساختن یک عادت خوب، مهم است که با داشتن یک پاداش برای انجام رفتار آن را لذت بخش کنیم. با گذشت زمان (و با پیشرفت مداوم)، خود رفتار به پاداش تبدیل می‌شود. زمانی که رفتار به پاداش تبدیل می‌شود، همان زمانی است که رفتار به عنوان یک عادت تلقی می‌شود.

استراتژی 4: آن را به قسمتی از هویت خود تبدیل کنید!


بیشتر ما در تلاش برای ساختن یک عادت خوب بر اساس نتیجه‌ای مد نظر خود هستیم، نه بر اساس فردی که می‌خواهیم بشویم. این رویکرد خوب است، اما اغلب زمانی که سعی در استمرار عادت‌هایمان می‌کنیم، به هدف نمی‌رسیم. این به این دلیل است که تغییر حقیقی و پایدار در ما از "تغییر" احساس هویت ما نشأت می‌گیرد. احساس هویت بدون شک قدرتمندترین راه برای ساختن یک عادت دائمی است.
فرض کنید که شما شروع به تمرین کردید چون می‌خواستید در ماراتن بدوید. تصور کنید که ماه‌ها قبل از رویداد به طور پیوسته تمرین می‌کردید. پس شما قطعا فکر می‌کنید که عادت دویدن را ایجاد کرده‌اید. اما آیا واقعاً این عادت را ایجاد کرده‌اید؟ چقدر احتمال دارد که پس از اتمام ماراتن نیز به دویدن ادامه دهید و تمرین مداوم داشته باشید؟ 
تفاوت ظریف اما مهمی بین کسانی که می‌خواهد در مارتن بدونند و کسانی که دویدن را به عنوان برای دویدن انجام می‌دهند وجود دارد.
اگر عادت‌های ما بر اساس نتیجه باشند، ما به طور مداوم نیاز به یافتن هدف جدیدی داریم تا رفتارمان را ادامه دهیم. این باعث می‌شود که سخت باشد از عادتی که در حال ساختن آن هستیم لذت ببریم، زیرا لذت ما از دستیابی به نتیجه است و نه از خود عادت.
اما اگر انتخاب ما بر اساس هویت ما باشد، نتیجه دیگر مرکز توجه نخواهد بود. ساختن عادت‌هایمان، تقویت مهارت‌هایمان و بهبود تکنیک‌هایمان به اولویت منتقل می‌شود. و عجیب‌تر این که نتایج بزرگ‌تر در همین حال به دست می‌آیند.
زمانی که از چهارمین استراتژی ساخت یک عادت خوب با تبدیل آن به هویت خود استفاده می‌کنیم، با یک نیروی قدرتمند در ساختن عادت‌هایمان همراه می‌شویم. پاسخ به سوال که هستیم؟ هر آنچه که انجام می‌دهیم را راه می‌سازد. بنابراین، برای ایجاد تغییر دائمی، باید از خود بپرسیم که می‌خواهیم چه کسی باشیم؟


"کارهای کوچک به کارهای بزرگ منجر می‌شوند"
کلید سازگار کردن این چهار تکنیک، بهره‌گیری از قدرت بهبود تدریجی است. اگر عادت‌هایمان را آسان، عملی، لذت‌بخش و جزیی از هویت خود کنیم - و این را با پیشرفت مداوم ترکیب کنیم، خواهیم دید که بهبود معناداری ایجاد خواهد شد.
 

Comments

Be the first to write your opinion!

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • Lines and paragraphs break automatically.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.